فروشگاه تامی
حسین از پنج شنبه ماموریت رفته بندر انزلی و ما چند روز مهمان مامان جون بودیم شنبه عصر با امیر و میترا رفتیم میلاد نور ، تامی حراج 50 درصد گذاشته بود ما مشغول دیدن و پرو بودیم که دیدم کیان با پسرهای فروشنده حسابی دوست شده است. تشنه شده بود و مرتب می گفت بریم آب بخریم یکی از فروشنده ها گفت بیا بهت آب بدم گفت نی خوام گفت خوب برو از سیروان شکلات بگبر گفت من کنسرت سیروان رفتم . من خندیدم و گفتم منظورش سیروان خسروی هست . صندوقدار که همان سیروان باشه به شوخی گفت بیا خودم برات می خوانم. خلاصه شب خوبی بود و کیان کلا این چند روزه بسیار آقای و عاقل شده است. ...