کیانکیان، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

کیان پسر مامان و بابا

دفترچه زندگی کیان

کیان روح و قلب زندگی ماست

بدون عنوان

 آخرین دندان شیری کیان سه شنبه شب (20 آبان)  در حین شام خوردن کنده شد و همراه با غذاش قورتش داده بود بدون اینکه متوجه شود. جالب اینجاست که روز دوشنبه حرف ن و نوشتن دندادن را یاد گرفته است.
25 آبان 1393

جشن شکوفه ها

    دوشنبه 31 شهریور 93 جشن شکوفه ها برگزار شد . از ما خواسته بودند ساعت 11:30 تا 1:30 بریم . آروین ساعت 9 تا 11 بود . از صبح مشغول آماده کردن وسایل و لباس های کیان بودیم . ساعت 10 شروع کردیم به لباس پوشیدن که آقا کیان بهانه های مختلفش را شروع کرد و می گفت اصلا من نمی خواهم برم مدرسه ، چرا اسم من را راه رشد نوشتی؟ من دوست ندارم دوستام را ببینم تا اینکه مامان جون آمد و کیان با دیدن مامان و دست گل زیباش خوش اخلاق شد. مراسم رفتن به کلاس اول را اجرا شد و از زیر قرآن ردش کردیم. توی مدرسه، کیان را به گوشه حیاط راهنمایی کردند و با زدن کارت نارنجی با سینه اش ، در حقیقت کلاسش مشخص شد. کلاس خانم شاه حسینی ، و از دوستانش آراد، هامون ، ک...
6 مهر 1393

سفر نوروزی 93

7 فروردین به همراه مادر بزرگها و پدر بزرگها و دو تا خاله ها با قطار به بندر عباس رفتیم و توی قطار به کیان خیلی خوش گذشت . در این سفر از بازارهای مختلف و جزیره هنگام و جزیره ناز و دلفین ها دیدن کردیم . بهترین قسمت مسافرت برای کیان هم قایق سواری، شتر سواری، حنا گذاستن روی ساق دست و دیدن دلفین ها و ماهی های رنگی بود. مامان جون هم براش یک ماشین به مبلغ 40 هزار تومان خرید. که خیلی دوستش دارد
13 ارديبهشت 1393

کادوی فرشته دندان

حدود یک ماه پیش بز سری کتابهای فرانکلین ، دندان شیری را خریدیم و چند شب این داستان را خواندم تا اینکه دو هفته ای گذشت و دندانش لق شد . توی این کتاب فرشته دندان برای خرس کادو می آورد. از روزی که دندانش افتاد مرتب می گفت چرا فرشته دندان زیر بالشم کادو نمی ذاره. من هم چون فرصت خرید نداشتم می گفتم فرشته دندان فقط پنج شنبه و جمعه ها می یاد . ازش پرسیدم چی دوست داره که بیاره می گفت ساعت که زنگ بزنه و من با مشت خاموشش کنم ( توی کارتن دیده بود) من هم چند جا گشتم تا توی تیراژه پیدا کردم و یک عدد ساعت قدیمی طرح بابا اسفنجی به مبلغ 25 هزار تومان خریدم.و بلاخره شب شنبه فرشته آمد و صبح شنبه مورخ 92/6/23 با زنگ ساعت بیدار شد. ( البته به زور)
13 ارديبهشت 1393