منظوری نداشتم
پارسال از حراجی های شهرآرا یک بلوز بافتنی سفید با طرح دانه های برف به مبلغ 20 هزار تومان خریدم. روز یکشنبه 26 آذر که کیان مهدکودک را تعطیل کرد و رفت خانه مامان جون ، این بلوز را تنش کردم اولش اعتراض کرد ولی چون خوشحال بود که به خانه آنها می رفت ، پوشید. روز سه شنبه که می خواست برود مهدکودک همان بلوز را با زور پوشیدم و کیان هم بداخلاقی کرد.من هم که دیرم شده بود عصبانی شدم خودم لباس هایم را پوشیدم و از خانه بیرون زدم . با صدای بلند کیان را صدا زدم . کیان از پله ها آمد پایین ازش پرسیدم آخه چرا من را اذیت می کنی من که مامان مهربونی هستم . آمد جلو و گفت من که منظوری نداشتم با این جمله هم من آرام شدم هم کیان وبخاط داشتن پسر عاقل ، وجودم ...